پاییز
که مي شود انگار
دردهایم
هزار رنگ می شوند
من شاعر
ميشوم...
دلم
ميگويد، دستا...نم مينويسند
دلم
ميلرزد ،اندامم پنهان ميكنند
دلم
بغض ميكند ،چشم هايم باراني ميشوند
دلم
ميشكند،هيچ كس نيست كه تكه هايش را جمع كند
تكه
هاي شكسته دلم، دل ِباقيمانده را ميبُرد
و من
رها تر از هميشه، شاعر ميشوم....
شاعريكه
روي برگ هاي زرد باغ شعرهايش را مشق ميكند....
دلم ميلرزد
دلم بغض ميكند
دلم ميشكند
تكه هاي شكسته دلم،
و من رها تر از هميشه،
پاییز که میشود بغضی است آسمان را در پسش غروری که سر گریستن ندارد عاشقانه گریستن میخواهد نوازش امنی نمیابد کاش
آنقدر آغوش بگسترانم که پناه دلتنگی اش شوم
مردانی را میشناسم که هنگام عصبانیت داد نمیزنند ناسزا نمیگویند
تقاص دل کشی های یه آدم تو همین دنیاس بذار ما رو بسوزونن جهنم تو همین دنیاس
عشق تو شوخی زیبایی بود که خداوند با قلب من کرد
پاییز که مي شود انگار دردهایم هزار رنگ می شوند
ببار باران کمی آرام....که پاییز هم صدایم شد
من كه غريبانه در خيابان قدم ميزدم
83362 بازدید
6 بازدید امروز
9 بازدید دیروز
43 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian